افکار نا منسجم

یاد نگاشت هایی از زندگیم

افکار نا منسجم

یاد نگاشت هایی از زندگیم

صبحانه

در گیر یه حس غریبی هستم .حسی که خیلی وقت بود به سراغم نیومده . خیلی وقت بود که نیاز به این حس داشتم دلم می خواهد کارم زودتر تموم بشه و بعد از ظهر بشه .خیلی خوشحالم که یه جورایی احساس تنهایی نمی کنم .خیلی خوشحالم  کسی هست که از بودن کنارش خوشحالم و احساس رضایت می کنم

نظرات 2 + ارسال نظر
MED دوشنبه 21 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:42 ق.ظ http://www.parseh-mp.blogsky.com

می دونی بدتر از همه جیه ؟ اینکه یکی رو داشته باشی که فقط فکر کنی کنارش خوشحال و راحتی ...

چرا بدتر از همه؟

بانمک دوشنبه 21 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:48 ق.ظ http://www.banamak.blogsky.com

فرشته جان سلام
خسته نباشی خانوم
حالت چطوره؟
امیدوارم که تو کار وبلاگ نویسی موفق باشی
خوشحال میشوم هرکجا گیر کردی بتوانم راهنمائیت کنم
به من هم سر بزن خوشحال میشوم
ضمنا تا دیر نشده بزار ازتو خواهش کنم که لینک منو توی لینک دوستانت بزار
ممنون
فراموش نکنی که به من سر بزنی خانوم
تا بعد
درپناه حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد