این روزها دچار همان سردرگمی پریودیک شدم.مشغول زندگی راحت و بی دقدقه ام بودم، خودم را گرفتار کردم ، کسی که نمی دانم ارزش اش را دارد یا نه.امروز با اعصاب خراب از خواب بیدار شدم نیم ساعت همینجور خیره در تخت ماندم.حال و حوصله شرکت را نداشتم.به زحمت بلند شدم و امدم .الان کمی بهترم.دچار موقعیتی شدم که نیاز به یک حضور مافوق دارم. حضوری که با پناه به او کمی آرامش یابم.
یه حضور مافوق.......شاید خدا
با سلام خوشحال می شوم شما درباره وبلاگ من نظر بدین. وبلاگ من درباره معرفی سایتهای فارسی است. قبلا بخاطر همه چیز ممنون.
سلام
خسته نباشی دریاخانوم
امیدوارم این سردرگمی هات برطرف بشه وبهتر بشی
دیدمش به اندازه ای که دیگر نبینمش
شناختمش به اندازه ای که دیگر نشناسمش
درکش کردم به اندازه ای که دیگر به پای درکش ننشینم
به من هم سر بزن خوشحال میشوم
ممنون
تا بعد...
زیر بارون گریه کردم تا تو اشکمو ببینی .
نگاه اولت بر من اثر کرد
نگاه دومت دیوانه ام کرد
نگاه سومت عاشق ترم کرد
نگاه آخرت خاکسترم کرد
مثل همیشه عالی بود منتظرت هستم موفق باشی
یا حق