بدم می یاد از آدمهایی که اول صبحی توی تاکسی به ترکی تند تند شروع به حرف زدن می کنند و بوی بد دهانشون همه تاکسی را بر می داره. دیروز هم سوار یه تاکسی بودم یه خانم چاق صندلی جلو نشست یکی از ادمهایی که بیرون ایستاده بود گفت دیگه جا نیست این خانومه به خودش گرفت که من که جای یه نفر رو گرفتم چه طور جا نیست بگو آدم حسابی پشت سرتو نگا کن همونطور که تو سوار شدی ۳ تای دیگه هم صندلی عفب نشستند. از اون آدمهایی هم که چیک تو چیکند و تا یه کسی می رسه ساکت می شند و هی لبخند می زنند بدم می یاد.باید خیلی مراقب خیلی باشم از این حرکت هایی که متنفرم یه موقع خودم انجام ندم.خدا به خیر بگذرونه ،صبحم را با غر زدن شروع کردم تا بعد از ظهر چی می شه؟
سلام وبلاگ قشنگی داری به منم سر بزن آپکردی خبرم کن
اگه دوست داشتی لینکم رو بذار و بگو تا منم بذارم