افکار نا منسجم

یاد نگاشت هایی از زندگیم

افکار نا منسجم

یاد نگاشت هایی از زندگیم

تعادل

بدم می یاد یه موضوعی اینقدر فکرم را به خودش مشغول کنه، بدم می یاد حرفهای یکنفر اینقدر برای من تاثیر گذار باشه، بدم می یاد  کسی را بیشتر از اون چیزی که  لیاقتشه دوست داشته باشم.دلم می خواهد تو زندگیم تعادل وجود داشته باشه ، برای عشق، دوست داشتن ، تنفر ، کار، مطالعه ورزش همه چیز .الان که فکر می کنم هیچگاه این تعادل تو زندگی من وجود نداشته یعنی زمانی نبوده که همه اینکارها را در کنار هم انجام بدم یا اگه هم انجام دادم نصفه و نیمه بوده. علت اصلیش هم متمرکز نبودم بوده. من آدمی هستم که فقط یه جرقه لازمه تا فکرم را منحرف کنه و برگرداندن فکرم به مبحث اصلی کار مشکلی. خیلی دوست دارم این مشکلم را حل کنم.اگه راه حل عملی سراغ دارید بهم بگید. ممنونتون می شم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد