بعد از ۶ سال یکی از دوستهای دانشگاهم را دیدم. صحبت یکی دیگه از دوستانمون بود که داشتم بهش می گفتم دلم براش خیلی تنگ شده از کافی شاپ که اومدیم بیرون دیدیمش.باورم نمی شد ، شوکه شده بودم.
این چند روزه اوضاع احوال خوبی ندارم، احساس خوبی هم ندارم.بازم نمی دونم چه کاری درسته انجام بدم شایدم خوب می دونم ولی نمی تونم یا اصلا نمی خواهم انجام بدم.
نمی خواهم روزهام با استرس امید و بعدش نا امیدی سپری شوند.نیازم را به چیزی یا کسی خوب حس می کنم.ولی نمی دونم از کجا پیداش کنم.