خیلی بد که آدم کسی را داشته باشه ولی نتونه اون چیزی که احساس واقعیشه نشون بده ، ندونه که اصلا امروز می تونه ببیندش یا نه ،ولی بازم دلش به این خوشه که ممکنه ببیدش و هدیه اش را با یک دسته گل زیبا پر احساس بهش بده دلش به این خوشه دوستانی داره که بهش زنگ بزنند و SMS بفرستند .
امیدوارم که امروز و امشب برای همه و خودم اتفاقات خوب بیافته.
سلام منم روز ولنتاینو به همه تبریک میگم. موفق باشی به من هم یه سر بزن ضرر نم کنی
«بابا انار دارد»، بنویس! معلم می گوید و او به یاد می آورد دست های لرزان بابا هیچ اناری ندارد، میان شیارهای پینه بسته دستانش، جز رنج چیز دیگری نیست. معلم هجی می کند انار می شنود «فقر»؛ معلم می گوید: «نان دارد»، می داند که، دروغ است هیچ نانی ندارد، معلم می گوید: «آن مرد در باران آمد» می نویسد، آن مرد در باران رفت و هرگز نیامد.
داستان فقر، داستان کهنه ایست، فقر، دستان گشاده ای دارد که گاه بی هراس از در و دیوار یک خانه بالا می رود و تا سقف تحمل آدم ها، نفسگیر می شود. نه آدم ها شبیه همند و نه خواسته هایشان شبیه تر، آنقدر که همه دخترک ها به فکر چشمان عروسکند و پسرک ها در پی فهم تیر تفنگ؛ همه مردها زندگی را با تمام ابعادش برای چار دیواری خانه هایشان می خواهند و همه زن ها در آرزوی آنند که هیچ وقت فرزندانشان الفبای گرسنگی را نیاموزند،
فقر برای خیلی ها آشناست ....
سلام
فکر کنم که بار اولمه که به وبلاگ شما سر می زنم.
وبلاگ جالبی دارید.
امیدوارم در هدفی که پیش گرفتی موفق و موید باشی.
اگه وقت کردی به من هم سر بزن.
ضمنا نظرتو راجع به وبلاگ و نوشته هام بنویس.
خیلی خوشحال شدم که با وبلاگت آشنا شدم.
منتظرت می مونم.
در پناه حق