افکار نا منسجم

یاد نگاشت هایی از زندگیم

افکار نا منسجم

یاد نگاشت هایی از زندگیم

دوباره

این روزها خودم هم  از نوشتن در این وبلاگ شرمنده ام.چون جز دلتنگی چیز دیگری نیست.یک جور آماده شدن برای دل کندنی دیگر.

نمی دانم قست است یا تقدیر .زیاد هم مهم نیست هرچه می خواهید اسمش را بگذارید.من که در دل کندن حرفه ای شده ام.یعنی همان گریه های یواشکی طوری که مامانم نفهمدهمان به خود پیچیدنها برای اینکه یهویی بغضم نترکد.همه آنها مرا حرفه ای کرد.بگذریم خودم بهتر از هر کسی می دانم که در هر کاری حرفه ای شوم در دل کندن نمی توانم.روزهای سختی در پیش خواهم داشت.کم کم به این نتیجه رسیده ام نگه داشتن و حفظ دوستی مهمتر از شروع و آغاز دوستی است.اما چگونه ؟ من که هر چه در توانم بود انجام دادم حتی بیشتر .فقط می توانم بگویم همان قسمت نبود .یه جورایی سعی می کنم که فکر کنم روال همان روال سابق است اگر بخواهم به نبودنش ندیدنش و نشنیدنش فکر کنم بیمار می شوم.مانند شخصی می شوم که وجود دارد ولی حضور ندارد .

باز هم از تو کمک می خواهم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
سانچو دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:40 ق.ظ http://lastword.blogsky.com

دوست خوب تو این زمونه کم گیر میداد . هوای دوستای خوبت را داشته باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد