افکار نا منسجم

یاد نگاشت هایی از زندگیم

افکار نا منسجم

یاد نگاشت هایی از زندگیم

دیروز یه کلاس ۶ ساعته ایزو داشتم.تحمل کلاس برایم خیلی سخت بود بعدش سردرد شدیدبی سابقه ایی شدم .تا رسیدم خونه ساعت ۶:۳۰ شد. مهمانهایم هم رفته بودند من یک ساعتی استراحت کردم بعد حاضر شدم رفتم خونه لیلا.روال زندگیم مثل ۳ هفته پیش شد.شب هم تا ساعت  خونه لیلا دور همدیگه جمع شدیم.خوش گذشت.الان هم که سرکارم هستم.هیچ خبر خاصی هم نیست.
نظرات 1 + ارسال نظر
مازیار یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:28 ق.ظ http://future2010.blogsky.com

سلام ...
راحت و روان می نویسی .
موفق باشی و سر خوش
خوشحال می شم که به هم لینک بدیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد