افکار نا منسجم

یاد نگاشت هایی از زندگیم

افکار نا منسجم

یاد نگاشت هایی از زندگیم

نشاط دوباره

گاهی اوقات فراموشمون میشه خدا چه نعمتهای بزرگی نصیب ما کرده و ما از وجودشون غافلیم.یا شاید هم اینقدر به وجودشون عادت کرده ایم و باهاشون عجین شدیم که فراموش می کنیم سپاسگزارشون باشیم.یه جورایی وقتی با خانواده هستم احساس آرامش عجیبی دارم و چیزها و کسانی که وقتی اونها نیستند برایم خیلی مهمند ،در درجه چندم اهمیت قرار می گیرند.وقتی مامان میاد پیشم وجودش همه جای خانه به چشم می خوره از برق زدن آینه و شیشه ها گرفته تا پر شدن یخچال و بوی خوش غذا و خلاصه مرتب و حاضر آماده بودن همه چیز.

بازهم خوبه برادرم هنوز اینجاست.احتمالا تا دو سه هفته دیگه اون هم میره و دوباره روال سابق تکرار میشه.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
محسن یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:06 ب.ظ http://www.time.blogsky.com/

البته وجود و حضور مامانها در خانواده با هیچ نعمت دیگه ای قابل مقایسه نیست . تنها موجوداتی تو جهان هستند که بچه شون رو هر جوری که باشه دوست دارن . عجیب ترین شاهکار خلقت . هر موقع مطلبی رو در مورد مادر می خونم یاد فیلم روح اپرا می افتم . فکر میکنم یکی از قشنگترین بیانهای عشق و علاقه مادرانه باشد. امیدوارم که همیشه همینطور شاد وسر حال باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد