احتمالا شیری که صبح خوردم فاسد بوده، حس مسمویت دارم.حال و حوصله بیماری هم ندارم.معمولا پنجشنبه هایی که سرکار هستم ادمهایی را می بینم که مثل خودم به نوعی برای فرار از تنهایی سرکار آمده اند و مجبورند خودشون را با کارهای عقب مونده مشغول کنند. دیروز تصمیم گرفتم در امتحان نظام مهندسی شرکت کنم.زمان مناسبی برای انجام کارهایی است که زمانی باید انجام شوند.
آدمیه دیگه! من برعکس شما به دنبال تنهایی ام!