افکار نا منسجم

افکار نا منسجم

یاد نگاشت هایی از زندگیم
افکار نا منسجم

افکار نا منسجم

یاد نگاشت هایی از زندگیم

ایمیلی را که برایت فرستاده بودم می خوندم.به نیمه که رسیدم  دیدم خودم هم حوصله دوباره خوانی اش را ندارم فهمیدم تو هم دو خط اولش را خواندی ، بی خیال بقیه اش شدی. قبول کن حق داشتم تو اون موقعیت حتی بدتر از ان را برایت بفرستم.کاشکی فکر و خاطراتت هم مانند خودت از زندگیم حذف می شد.

اخر هفته گذشته با کمک اقا رضا خونه تکونی کردم.خونه شد مثل دسته گل همه شیشه ها حسابی برق می زنه ، فکر کنم دوسالی می شد تمیز نشده بودند، همه یادها و خاطرات آزار دهنده را در جعبه ای گذاشتم و روی ان برچسب خاطرات ممنوعه زدم. شاید سال بعد موقع گردگیری خونه پیداش کردم و اونوقت مسلما  مثل الان برام ازار دهنده نیستند خوبیش اینه که واسم یه یادآوری هستند ، خیلی چیزها را نباید دائم فراموش کنم که بازهم بخوام تجربشون کنم.

دلم می خواهد این چند روز باقیمونده از امسال هم زودتر تموم بشه و سال آینده با امید به اینکه دلخوشیهاش بیشتراز  سبزو بزرگ شدن کاکتوس روی کابینت اشپزخونه یا دیدن عکس های چسبونده شده روی یخچال باشه شروع بشه مگه نه...

به سال اینده خوشبین ام. فکر می کنم اگر این دوهفته خودم را قوی کنم و امیدوار باشم، سالی خوب که همش بهاری باشه می تونم داشته باشم. بعضی وقتها فکر می کنم امسال هم برایم سال بدی نبوده است، سفرهای پرخاطره خوبی داشتم از نظر شغلی به نوعی پیشرفت داشتم و مهمتر اینکه یکی از آرزوهایی که تو زندگیم داشتم عملی شد.

نمی دونم روزهای اینده چه اتفاقی می افته ولی امیدوارم. به امید که میشه دلم خوش باشه...

نظرات 1 + ارسال نظر
محسن پنج‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 04:44 ب.ظ http://www.time.blogsky.com/

سلام
سال نو شما مبارک . مطمئن باش سال جدید از سال قبلی خیلی بهتره .چون با انگیزه تر داری شروعش میکنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد