افکار نا منسجم

افکار نا منسجم

یاد نگاشت هایی از زندگیم
افکار نا منسجم

افکار نا منسجم

یاد نگاشت هایی از زندگیم

وقتی مسئول کامپیوتر  شرکت اعتراف کرد پسورد ایمیل و آدرس وبلاگم را دارد شاید صلاح نباشد به نوشتن در این جا نباید ادامه دهم. باید به جای ناشناسی نقل مکان کنم.

تولد دوباره

 در این هوای بهاری و همراه با شکوفا شدن گلهای پشت پنجره ،دوباره متولد شدنم را می خواهم...

 

 

 

باغبانی

مدتها بود تصمیم داشتم امسال برای باغچه کوچک پشت پنجره اتاق کارم چندتایی گل و گیاه سبز بخرم تا از آن حالت برهوت در آید و خودم هم لذت ببرم . امروز ظهر رفتم گلخانه سر خیابان  و شمعدانی قرمز ، شمشاد و دو سه  نوع گل زیبای دیگر که اسمشان را فراموش کردم با مقداری خاک خریدم ، بیلچه سرایدارمان را هم قرض گرفتم و همه انها را کاشتم. خدا کند ریشه گیاهان آسیب ندیده باشد. این حس خوبی است که موجود زنده دیگری که به مراقبت من نیاز دارد در این خانه هست، پارسال دو تا کاکتوس خریده بودم که طفلکی ها بدون هیچ مراقبت خاصی بزرگ شدند باید به فکر گلدان بزرگتری برایشان باشم. دو تا گدان رنگی زیبا.

پرده های اتاق  را کنار زده ام و از گلهای زیبایم لذت می برم.

خدایا کمک کن من هم همراه با بهار تازه شوم ،باران بهاری همه تیرگی ها را بشوید و من نو شوم .تنها بودنم در این چند روزه در هجوم افکار منفی بی تاثیر نبوده است ،در مورد ماندن برای پیش بردن کارم اشتباه کردم ، هنوز خودم را به خوبی نشناخته ام.

 

بلاخره بعد از دو روز تلاش و کوشش موفق شدم به اینترنت وصل شوم  مودم نصب شده بود  هیچ ایراد و اشکالی هم نداشت .اما شماره گیری نمی کرد . راهنمای ویندوز را مطالعه کردم و بخشی با نام Operator assisted or manual  پیدا کردم که به کارم اومد. فعالش کردم و با تلفن شمارهISP را گرفتم . بلاخره  اون دو تا کامپیوتر خودشون را پائین صفحه دسکتاپم نشون دادند،  کلی خوشحال ام.